مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

در تعقيب آيات گذشته پيرامون خلافكاريهاى يهود, آيات موردبحث ,جمعيت آنها را به دو گروه مشخص تقسيم مى كند, ((عوام )) و ((دانشمندان حيله گر))مى گويد: ((گروهى از آنها افرادى هستند كه از دانش بهره اى ندارند, و از كتاب خداجز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند, و تنها به پندارهايشان دل بسته اند))(ومنهم اميون لايعلمون الكتاب الا امانى وان هم الا يظنون ).
(آيـه 79)ـ دسـتـه اى ديـگـر از دانشمندان آنها بودند كه حقايق را به سود خودتحريف مى كردند چنانكه قرآن مى گويد: ((واى بر آنها كه مطالب خود را به دست خود مى نويسند, و بعد مى گويند اينها از سوى خداست )) (فويل للذين يكتبون الكتاب بايديهم ثم يقولون هذا من عنداللّه ).
((وهـدفشان اين است كه با اين كار, بهاى كمى به دست آورند)) (ليشتروا به ثمناقليلا ) ((واى بر آنـها از آنچه با دست خود مى نويسند)) (فويل لهم مما كتبت ايديهم ) ((وواى بر آنها از آنچه با اين خيانتها به دست مى آورند)) (و ويل لهم مما يكسبون ).
از جمله هاى اخير اين آيه بخوبى استفاده مى شود كه آنها هم وسيله نامقدسى داشتند, و هم نتيجه نادرستى مى گرفتند.(آيه 80) ـ.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 تير 1391برچسب:نقشه هاى يهود براى استثمار عوام !, , ] [ 7:49 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

جلوه

در پـاسـخ ايـن سـؤال مـى تـوان گفت : هيچ مانعى ندارد كه افراد متمرد و سركش را با تهديد به مـجـازات در بـرابـر حق تسليم كنند, اين تهديد و فشار كه جنبه موقتى دارد, غرور آنها را در هم مـى شكند و آنها را وادار به انديشه و تفكر صحيح مى كند ودر ادامه راه با اراده و اختيار به وظايف خويش عمل مى كند.و به هر حال , اين پيمان , بيشتر مربوط به جنبه هاى عملى آن بوده است وگرنه اعتقاد را نمى توان با اكراه تغيير داد.(آيه 65) ـ.

عصيانگران روز شنبه !.

اين آيه به روح عصيانگرى و نافرمانى حاكم بر يهود و علاقه شديد آنها به امور مادى اشاره مى كند, نـخـسـت مـى گويد: ((قطعا حال كسانى را كه از ميان شما درروز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد)) (ولقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت ).و نـيـز دانـسـتيد كه ((ما به آنها گفتيم : به صورت بوزينه گان طرد شده اى درآييد وآنها چنين شدند)) (فقلنا لهم كونوا قردة خاسئين ).(آيـه 66)ـ ((ما اين امر را كيفر و عبرتى براى مردم آن زمان و زمانهاى بعد قرارداديم )) (فجعلناها نكالا لما بين يديها وما خلفها).((و همچنين پند و اندرزى براى پرهيزكاران )) (وموعظة للمتقين ).شرح اين ماجرا ذيل آيات (163 تا 166) سوره اعراف خواهد آمد و خلاصه آن چنين است : ((خداوند بـه يـهـود دسـتـور داده بـود, روز ((شـنـبـه )) را تعطيل كنند,گروهى از آنان كه در كنار دريا مـى زيـسـتند به عنوان آزمايش دستور يافتند از دريا درآن روز ماهى نگيرند, ولى از قضا روزهاى شـنبه كه مى شد, ماهيان فراوانى بر صفحه آب ظاهر مى شدند, آنها به فكر حيله گرى افتادند و با يـكـنـوع كلاه شرعى روز شنبه ازآب ماهى گرفتند, خداوند آنان را به جرم اين نافرمانى مجازات كرد و چهره شان را ازصورت انسان به حيوان دگرگون ساخت ))!.(آيه 67) ـ.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 تير 1391برچسب:پيمان اجبارى چه سودى دارد؟, , ] [ 7:45 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

در اين آيه مساله پيمان گرفتن از بنى اسرائيل , براى عمل به محتويات تورات و سپس تخلف آنها از ايـن پـيـمـان اشـاره شـده اسـت , نخست مى گويد: ((به خاطربياوريد زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم )) (واذ اخذنا ميثاقكم ).((و طور را بالاى سر شما قرار داديم )) (ورفعنا فوقكم الطور).((و گفتيم آنچه را از آيات الهى به شما داده ايم با قدرت و قوت بگيريد)) (خذوام آتيناكم بقوة ).((و آنـچـه را در آن اسـت دقـيـقـا به خاطر داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) تاپرهيزكار شويد)) (واذكرا ما فيه لعلكم تتقون ).(آيـه 64)ـ ولـى شـمـا پيمان خود را به دست فراموشى سپرديد ((و بعد از اين ماجرا, روى گردان شديد)) (ثم توليتم من بعد ذلك ).((و اگـر فـضـل و رحـمت خدا بر شما نبود, از زيانكاران بوديد)) (فلولا فضل اللّه عليكم ورحمـته لكنتم من الخاسرين ).1.


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:آيات خدا را با قوت بگيريد!, , ] [ 8:6 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بدون شك , تنوع از لوازم زندگى و جز خواسته هاى بشر است , كاملا طبيعى است كه انسان پس از مـدتـى از غذاى يكنواخت خسته شود, اين كار خلافى نيست پس چگونه بنى اسرائيل با درخواست تنوع مورد سرزنش قرار گرفتند؟.
پاسخ اين سؤال با ذكر يك نكته روشن مى شود و آن اين كه در زندگى بشرحقايقى وجود دارد كه اسـاس زنـدگـى او را تشكيل مى دهد و نبايد فداى خورد وخواب و لذائذ متنوع گردد زمانهايى پـيـش مـى آيـد كه توجه به اين امور انسان را ازهدف اصلى , از ايمان و پاكى و تقوى , از آزادگى و حريت باز مى دارد, در اينجاست كه بايد به همه آنها پشت پا بزند.
تنوع طلبى در حقيقت دام بزرگى است از سوى استعمارگران ديروز و امروزكه با استفاده از آن , افـراد آزاده را چـنان اسير انواع غذاها و لباسها و مركبها و مسكنهامى كنند كه خويشتن خويش را بكلى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنهارا بر گردن نهند.(آيه 62) ـ.


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:آيا تنوع طلبى جز طبيعت انسان نيست ؟, , ] [ 7:59 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
جلوه

بـاز در اين آيه خداوند به يكى ديگر از نعمتهاى مهمى كه به بنى اسرائيل ارزانى داشت اشاره كرده مـى گـويد: ((به خاطر بياوريد هنگامى كه موسى (در آن بيابان خشك و سوزان كه بنى اسرائيل از جـهـت آب سـخـت در مـضيقه قرار داشتند) ازخداوند خود براى قومش تقاضاى آب كرد)) (واذ استسقى موسى لقومه ).و خدا اين تقاضا را قبول فرمود, چنانكه قرآن مى گويد: ((ما به او دستورداديم كه عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن )) (فقلنا اضرب بعصاك الحجر).((نـاگهان آب از آن جوشيدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعدادقبائل بنى اسرائيل ) از آن بـا سـرعت و شدت جارى شد)) (فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا) هريك از اين چشمه ها به سوى طـايـفـه اى سرازير گرديد, به گونه اى كه اسباط وقبايل بنى اسرائيل ((هركدام به خوبى چشمه خود را مى شناختند)) (قد علم كل اناس مشربهم ).در اين كه اين سنگ چگونه سنگى بوده , بعضى از مفسران گفته اند: اين سنگ صخره اى بوده است در يـك قسمت كوهستانى مشرف بر آن بيابان , و تعبير به ((انبجست )) كه در آيه 160 سوره اعراف آمـده نـشان مى دهد كه آب در آغاز به صورت كم از آن سنگ بيرون آمد, سپس فزونى گرفت به حـدى كـه هر يك از قبايل بنى اسرائيل و حيوانى كه همراهشان بود از آن سيراب گشتند, و جاى تـعـجـب نـيـست كه از قطعه سنگى در كوهستان چنين آبى جارى شود, ولى مسلما همه اينها با يك نحوه ((اعجاز)) آميخته بود.
بـه هـر حـال خـداونـد از يـكـسـو بر آنها من و سلوى نازل كرد, و از سوى ديگر آب بقدر كافى در اخـتـيـارشان گذاشت , و به آنها فرمود: ((از روزى خداوند بخوريد وبنوشيد اما فساد و خرابى در زمين نكنيد)) (كلوا واشربوا من رزق اللّه ولا تعثوافى الا رض مفسدين ).در حـقـيقت به آنها گوشزد مى كند كه حداقل به عنوان سپاسگزارى در برابراين نعمتهاى بزرگ هم كه باشد لجاجت و خيره سرى و آزار پيامبران را كنار بگذاريد(آيه 61) ـ.


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:جوشيدن چشمه آب در بيابان !, , ] [ 7:54 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بـعضى از مفسران احتمال داده اند كه ((من )) يك نوع عسل طبيعى بوده كه بنى اسرائيل در طول حـركت خود در آن بيابان به مخازنى از آن مى رسيدند, چرا كه در حواشى بيابان تيه , كوهستانها و سنگلاخهايى وجود داشته كه نمونه هاى فراوانى از عسل طبيعى در آن به چشم مى خورده است .ايـن تـفـسـير به وسيله تفسيرى كه بر عهدين (تورات و انجيل ) نوشته شده تاييدمى شود آنجا كه مـى خوانيم : ((اراضى مقدسه به كثرت انواع گلها و شكوفه ها معروف است , و بدين لحاظ است كه جماعت زنبوران همواره در شكاف سنگها و شاخ ‌درختان و خانه هاى مردم مى نشينند, بطورى كه فقيرترين مردم عسل را مى توانندخورد)) ((11)).در مورد ((سلوى )) بعضى مفسران آن را يك نوع پرنده دانسته اند, كه از اطراف بطور فراوان در آن سـرزمـيـن مـى آمـده , در تـفسيرى كه بعضى از مسيحيان به عهدين نوشته اند تاييد اين نظريه را مى بينيم آنجا كه مى گويد:.بدان كه ((سلوى )) از آفريقا بطور زياد حركت كرده به شمال مى روند كه درجزيره كاپرى , 16 هزار از آنـهـا را در يـك فـصل صيد نمودند اين مرغ از راه درياى قلزم آمده , خليج عقبه و سوئز را قطع نموده , در شبه جزيره سينا داخل مى شود, واز كثرت تعب و زحمتى كه در بين راه كشيده است به آسانى با دست گرفته مى شود,و چون پرواز نمايد غالبا نزديك زمين است ((12)).از ايـن نوشته نيز استفاده مى شود كه مقصود از ((سلوى )) همان پرنده مخصوص پرگوشتى است كه شبيه و اندازه كبوتر است .(آيه 58) ـ.


ادامه مطلب
[ جمعه 16 تير 1391برچسب:((من و ((سلوى )) چيست ؟, , ] [ 16:18 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

اين آيه نشان مى دهد چگونه بنى اسرائيل مردمى لجوج و بهانه گير بودند وچگونه مجازات سخت الـهى دامانشان را گرفت , نخست مى گويد, ((به خاطر بياوريدهنگامى را كه گفتيد, اى موسى ! مـا هـرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اين كه خدارا آشكارا با چشم خود ببينيم ))! (واذ قلتم يا موسى لن نؤمن لك حتى نرى اللّه جهرة ).اين درخواست ممكن است به خاطر جهل آنها بوده , چرا كه درك افراد نادان فراتر از محسوساتشان نيست , حتى مى خواهند خدا را با چشم خود ببينند و يابه خاطر لجاجت و بهانه جويى بوده است كه يكى از ويژگيهاى اين قوم بوده !.به هر حال در اينجا چاره اى جز اين نبود كه يكى از مخلوقات خدا كه آنهاتاب مشاهده آن را ندارند بـبـينند, و بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از اين است كه حتى بسيارى از مخلوقات خدا را ببيند, تا چه رسـد بـه ذات پـاك پـروردگـار, صـاعـقه اى فرود آمد و بر كوه خورد, برق خيره كننده و صداى رعب انگيز و زلزله اى كه همراه داشت آن چنان همه را در وحشت فرو برد كه بى جان به روى زمين افتادند.چنانكه قرآن به دنبال جمله فوق مى گويد: ((سپس در همين حال صاعقه شمارا گرفت در حالى كه نگاه مى كرديد)) (فاخذتكم الصاعقه وانـتم تنظرون ).(آيـه 56)ـ مـوسـى از ايـن مـاجـرا سـخـت نـاراحـت شد, چرا كه از بين رفتن هفتاد نفر از سران بنى اسرائيل در اين ماجرا بهانه بسيار مهمى به دست ماجراجويان بنى اسرائيل مى داد كه زندگى را بـر او تيره و تار كند, لذا از خدا تقاضاى بازگشت آنهارا به زندگى كرد, و اين تقاضاى او پذيرفته شد, چنانكه قرآن مى گويد: ((سپس شمارا بعد از مرگتان حيات نوين بخشيديم شايد شكر نعمت خدا را بجا آوريد)) (ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون ) ((10)).(آيه 57) ـ.


ادامه مطلب
[ جمعه 16 تير 1391برچسب:تقاضاى عجيب !, , ] [ 16:13 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

قـرآن در ايـن آيه از بزرگترين انحراف بنى اسرائيل در طول تاريخ زندگيشان سخن مى گويد, و آن انـحـراف از اصل توحيد, به شرك و گوساله پرستى است ,نخست مى گويد: ((به خاطر بياوريد زمانى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتيم ))(واذ واعدنا موسى اربعين ليلة ).هـنـگامى كه او از شما جدا شد, و ميعاد سى شبه او به چهل شب تمديدگرديد ((شما گوساله را بـعـد از او بـه عـنوان معبود انتخاب كرديد, در حالى كه با اين عمل , به خود ستم مى كرديد)) (ثم اتخذتم العجل من بعده وانـتم ظالمون ) ((9)) .(آيـه 52)ـ در ايـن آيـه خـداونـد مـى گويد: ((با اين گناه بزرگ باز شما را عفو كرديم شايد شكر نعمتهاى ما را بجا آوريد)) (ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون ).(آيـه 53)ـ در ادامـه آيه قبل مى فرمايد: ((به خاطر بياوريد هنگامى را كه به موسى كتاب و وسيله تـشـخـيـص حق از باطل بخشيديم , تا شما هدايت شويد)) (واذ آتيناموسى الكتاب والفرقان لعلكم تهتدون ).(آيـه 54)ـ سـپـس در زمـينه تعليم توبه از اين گناه مى گويد: ((به خاطر بياوريدهنگامى را كه مـوسـى بـه قـوم خـود گفت : اى جمعيت شما با انتخاب گوساله به خودستم كرديد)) (واذ قال موسى لقومه يا قوم انكم ظلمتم انـفسكم باتخاذكم العجل ).((اكنون كه چنين است توبه كنيد و به سوى آفريدگارتان باز گرديد)) (فتوبوآ الى بارئكم ) ((توبه شـمـا بـايد به اين گونه كه يكديگر را به قتل برسانيد))! (فاقتلواانـفسكم ) ((اين كار براى شما در پيشگاه خالقتان بهتر است )) (ذلكم خير لكم عندبارئكم ) ((و به دنبال اين ماجرا خداوند توبه شما را پذيرفت كه او تواب رحيم است )) (فتاب عليكم انه هو التواب الرحيم ).

 


ادامه مطلب
[ جمعه 16 تير 1391برچسب:بزرگترين انحراف بنى اسرائيل !, , ] [ 16:10 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دل به دل راه دارد!

حضرت موسی بن جعفر

فی الکافی، عن الحسن بن الجهم قال: قلت لابی الحسن (علیه السلام): لا تنسنی من الدعاء قال: و تعلم انی انساک؟! قال: فتفکرت فی نفسی و قلت: هو یدعو لشیعته و انا من شیعته، قلت: لا، لا تنسانی. قال: و کیف علمت بذلک؟ قلت: انی من شیعتک و انک تدعو لهم. قال: هل علمت بشیءغیر هذا؟ قلت: لا. قال: اذا اردت ان تعلم ما لک عندی فانظر الی ما لی عندک.(1)

حسن بن جهم می گوید: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید! فرمود: آیا فکر می کنی که تو را از دعا فراموش می کنم؟ آیا تصور تو این است که من تو را دعا نمی کنم؟ با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا می کند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من دعا می کند. لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمی کنم که شما مرا از دعا فراموش کنید. فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمی کنم؟ عرض کردم: من شیعه شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا می کنید، پس من را هم دعا می کنید. فرمود: آیا راه دیگری هم به نظرت می رسد که از آن کشف کنی که من تو را دعا می کنم؟ گفتم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد.

این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمره اش ظاهر می شود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا می کنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا می کنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد می فرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلوات و رحمت و رضوان الهی برای آنها است، بدانید آنها هم شما را دعا می کنند

حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بفهمی که من درباره تو چگونه هستم، نگاه کن به خودت، ببین من در دل تو چگونه ام. به دل خودت مراجعه کن! ببین وضع من در دل تو چگونه است. از آن کشف کن که وضع تو هم در دل من به همان کیفیت است؛ یعنی اگر تو به من محبت می ورزی، بدان که من هم به تو محبت می ورزم. اگر من را دعا می کنی، بدان که من هم تو را دعا می کنم.

این همه توصیه به دعا برای حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اینجا ثمره اش ظاهر می شود. وقتی شما برای آن بزرگوار دعا می کنید، کشف کنید که ایشان هم شما را دعا می کنند. وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد می فرستید، که بهترین دعا برای این بزرگواران، همین طلب صلوات و رحمت و رضوان الهی برای آنها است، بدانید آنها هم شما را دعا می کنند.

در روایات دیگر، در مورد دوستان است. همین که معروف است، می گویند: دل به دل راه دارد. اگر می خواهید بدانید دوستتان با شما چگونه است، ببینید شما با او چگونه اید. ارواح به هم متصلند. در مورد افراد عادی این معنا هست. لکن در مورد خصوص ائمه (علیهم السلام) خیلی واضح است؛ چون آنها قلبشان آیینه علم الهی است و در آن، همه آنچه در عالم وجود دارد، منعکس می شود. پس وقتی شما به او محبت می ورزید، بدانید که او هم به شما محبت می ورزد؛ یعنی این ارتباط، ارتباط متقابل است. در صلوات مخصوص که از حضرت حجت روایت است، در عصر جمعه چنین آمده است:

اللهم اعطه فی نفسه و ذریته و شیعته و رعیته و خاصته و عامته و عدوه و جمیع اهل الدنیا ما تقر به عینه و تسر به نفسه و بلغه افضل ما امله فی الدنیا و الاخره.

خدایا! به این بزرگوار، به ولی خودت، درباره خودش، درباره اولادش، درباره اصحابش، درباره شیعه اش، درباره دشمنانش، آنچه چشم او را روشن می کند، به او بده! این دعا از بهترین دعاهاست.

اگر آن حضرت را دعا کنید، یقینا آن بزرگوار هم شما را دعا خواهد کرد. (2)

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

درد غم بی نسخه ما را تو دوایی

عالم همه جا پر شده از تیرگی محض

ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی

مگذار که با ما همه عالم بستیزند

ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی

سوگند به تنهایی تنهای مدینه!

تنها تو فقط منتقم خون خدایی

تو وارث بازوی علمدار حسینی

تو پاسخ فریاد تمام شهدایی

با خون دل و اشک روان هر شب جمعه

با مادر خود فاطمه (سلام الله علیها) در کرببلایی

ای کاش که یک لحظه به چشم همه عالم

ز آن گوشه شش گوشه به ما رخ بنمایی

ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم

تو در دل مایی و ندانیم کجایی

گفتم دعایی کنم بهر ظهورت

دیدم تو دعایی تو دعایی تو دعایی

میثم همه گوش است که از خویش بگویی

کعبه همه چشم است که در کعبه درآیی(3)

پاورقی:

1- الشافی، صفحه 656

2- جلسه 401 درس خارج مقام معظم رهبری، 1/12/89

3- حاج غلامرضا سازگار


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:دل به دل راه دارد!, ] [ 11:27 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

حسرت دیدار امام زمان

امام جواد

بیماری تاب و توانش را ربوده بود. رنج و درد جسمی آزارش می داد. رنگ چهره‌اش به زردی می زد. درد را هرطور که بود، تحمل می کرد، ولی خانه‌نشین شدن و دوری از دوستان و آشنایان و مهم‌تر از همه دور شدن از امامش بیش از هر چیز دیگری روحش را می آزرد. گاهی که تنهایی کلافه‌اش می‌کرد، کتاب می‌خواند، فرصتی بود تا اعمال روزانه و شبانه و مستحبات و مکروهات را از کتابی که یونس بن عبدالرحمان نگاشته بود، مطالعه کند. خواندن آن کتاب نیز اگرچه مورد تایید اهل بیت بود، آه و حسرتش را افزون‌ می ساخت، زیرا با خود می گفت: ای کاش سلامت جسمی داشتم تا می‌توانستم این اعمال را انجام دهم.

گاهی در اوج تنهایى، دلش هوای دیدار امام زمانش را می‌کرد. حسرت استشمام عطر امامت، صبرش را ربوده و بی‌تاب کرده بود، اما با خود می‌اندیشید: من کجا و محمد بن على کجا؟! مگر می‌شود امام به دیدن من بیاید؟ نه! من چنین لیاقتی ندارم.

با خود می‌اندیشید: من کجا و محمد بن على کجا؟! مگر می‌شود امام به دیدن من بیاید؟ نه! من چنین لیاقتی ندارم

درد جسمی از یک‌سو، تنهایی و غربت از سویی و هجوم این افکار از دیگر سو، امانش را بریده بودند که ناگاه در خانه به صدا درآمد.

تا نگاهش به نگاه امام علیه السلام افتاد، تمام درد و رنج خود را فراموش کرد. حضور امام، نشاط عجیبی در دلش پدید آورد.

وقتی امام جواد علیه السلام کنار بسترش نشست، شوق و امید به زندگى در دلش شکوفه زد. امام احوالش را پرسید و نگاه پر محبتش را به او هدیه کرد....

فرآوری: امین


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:حسرت دیدار امام زمان, ] [ 11:21 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 71 72 73 74 75 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب