مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

گياهان دارويي

از آنجا كه جسم انسان جزئي از طبيعت است، براي هر بيماري طبيعت گياه مداواي آن را عرضه كرده است. آدمي هر چه به طبيعت نزديك تر شود، سالم تر بوده و بيماري خود را سريع تر، بهتر و مطمئن تر درمان مي كند. بايد گفت كه انسان تنها با داروهاي شيميايي مداوا نمي شود. وجود گياهان دارويي در طبيعت يكي از نعمت هاي بزرگ الهي است. در اين قسمت به معرفي برخي از آنها و بيان خواص شان مي پردازيم.به در فصل پاييز قابل دسترسي مي باشد. ميوه اين گياه خواص فراواني دارد. از جمله: نرم كننده سينه و شكم - ضدتنگي نفس - درمان كننده سل - تقويت كننده معده - داراي ويتامين هاي (آ، ب، ث) - خوش آب و رنگ كننده جنين - تقويت كننده قلب - ضدوسواس - اشتهاآور -نشاط آور - تقويت كننده كبد - دافع بوي دهان - تقويت كننده قواي مغزي - ادرارآور - ضدتهوع- ضد خونريزي معده - تقويت كننده كار دستگاه هاي عمومي بدن - تقويت كننده اعصاب- كوچك كننده شكم. شربت به ليمو مقوي قلب و معده است. در روز نيمي از ميوه آن را ميل كنيد.

باميه
باميه يك خوراكي طبيعي مي باشد و با باميه هاي شيريني پزي تفاوت دارد. از خواص آن: ضدتب - دافع صفرا و سودا و بلغم و كرم معده - ضدسرفه - داراي ويتامين هاي (آ، ب، ث) - ضدفساد خوني - تقويت كننده بينايي - اشتها آور - نرم كننده سينه و تقويت كننده اعصاب مي باشد. مقدار مصرف آن يك عدد در هفته است.

زرشك
از اين گياه زيبا در شكل هاي گوناگون استفاده مي شود و خواص فراوان زير را دارد- دافع صفرا - ضدعطش - ضدحرارت معده - مقوي هضم غذا - پادزهر سموم - ضدآسم - ضداستفراغ - ضدغش - اشتهاآور - درمان كننده زخم معده - تقويت كننده گوارش - ضدنفخ.

انگور
ميوه اي در انواع مختلف و رنگ هاي متنوع. اين گياه، در درمان بسياري از بيماري ها موثر است، از جمله: ضدسرطان - ضدترشي خون - ضدسوء هاضمه - ضدچربي اضافي خون - ضدرماتيسم - داراي ويتامين هاي (آ، ب، ث، د) - ضدنقرس - تقويت كننده قلب - ادرارآور - ضدخون ريزي معده - ضدسنگ كليه و مثانه - ضدمسموميت - ضداوره - زيادكننده خون و نرم كننده شكم.

اسفناج
اين سبزي داراي ويتامين هاي (آ، ب، ث، د) مي باشد. همچنين ضدسرطان - ادرار آور- ضدترشي خون - زيادكننده خون - ضدنفخ - تسكين دهنده درد سينه و كمر و ريه و گلو - ضدرعشه - دافع بوي دهان - تقويت كننده كبد - ضدعطش - محكم كننده لثه ها - اشتها آور- تقويت كننده عضلات و استخوان ها است.

[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:گياهان دارويي, ] [ 11:5 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

دليل لزوم تبعيت از وحي الهي و پذيرش رهبران الهي

آزاده صادق پور

چه وقت هايي دلت پشتوانه مي خواهد؟ وقتي كارت جايي گير كند و هر چه سعي كني مشكلت را حل كني نتواني كاري از پيش ببري؟ آن وقت سراغ چه كسي مي روي كه كمكت كند؟ بعضي ها اعتقاد دارند پول مشكل شان را حل مي كند. بعضي ها به همت و كار خودشان عقيده دارند. بعضي ديگر مي گويند روابط مي تواند مشكلات را حل كند. همه اين چيزها مي توانند كمك باشند، اما ... دقت كرده اي؟ بهشان كه اتكا كني ديگر مشكلت حل نمي شود. حتماً براي شما هم اتفاق افتاده كه براي كاري، زحمت زيادي كشيده باشيد، فكر كنيد هر آنچه لازم بوده انجام داده ايد، اما به علتي به نتيجه دلخواه نرسيده باشيد. اين جور وقت ها آدم دلش مي خواهد اعتراض كند. دلش مي خواهد به كسي بگويد من كه هركاري بلد بودم، كردم. چرا اين طور شد؟ اما به چه كسي بگويد؟ به اين جا اگر رسيده باشي مي فهمي چه مي گويم.همه ما از جهاتي مثل هم هستيم. ممكن است راه حلي كه من پيدا مي كنم، با راه حلي كه شما پيدا مي كنيد، فرق داشته باشد، اما نقطه مشتركش اين است كه هر دو انسانيم و حد تفكر ما همين حد عقل ماست. مي توانيم براي هر مشكلي راه چاره اي پيدا كنيم، اما در حيطه عقل خودمان. فرق نمي كند كه چه شغلي داشته باشيم. اهل بالاي شهر باشيم يا پايين شهر. اهل اين كشور يا يك كشور ديگر. نكته اين است كه ما با «دو دو تا چهارتاي» خودمان همه چيز را مي سنجيم. با منطق بشري خودمان.اگر از ما بپرسند، چرا اين همه سال كه از شروع تمدن بشري گذشته است و اين همه مكتب و ايسم با تئوري هاي جور وا جور ابداع شده، باز هم مردم به دنبال راه حل ديگري مي گردند كه به آرامش برسند، چه جوابي مي دهيم؟
يك آدم معمولي اگر در مقابل حوادث و بلايا مقاومت كند، نهايتاً بين هشتاد تا صد سال مي تواند زندگي كند. همه هم در طول زندگي شان تجربيات شان را به فرزندان خود و يا ساير افراد منعكس مي كنند، اما با گذشت اين همه مدت و جريان متوالي مرگ و زندگي انسان ها، باز هم ايسم هاي جديدتر و مكاتب بشري نوين تر كاري از پيش نبرده اند و متمدن ترين كشورها را كه خوب نگاه كني، مي بيني مردمش از تنهايي و عدم آرامش در عذابند. هر كدام شان سعي كرده اند درست عمل كنند. پول هاي شان را در بانك هاي مطمئن پس انداز كنند. به كسي باج ندهند. با افراد موفق تر و به درد بخورتر رابطه برقرار كنند. همين چيزهايي كه در كتاب هاي روانشناسي غربي كه ديگر همه جا تدريس مي شود، هزاران بار خوانده اي. همه اين كارها را هم كه انجام بدهي مي بيني يك جاي كارت مي لنگد. انگار حساب تو با حساب جهان فرق دارد.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:تامل, ] [ 10:7 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

شب سردی بود … پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی‌که میوه میخریدند. شاگرد میوه فروش تند تند پاکت‌های میوه رو توی ماشین مشتری‌ها میذاشت و انعام میگرفت.پیرزن با خودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر، چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه‌های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه. میتونست قسمت‌های خراب میوه‌ها رو جدا کنه و بقیه رو بده به بچه‌هاش، هم اسراف نمیشد هم بچه‌هاش شاد میشدنبرق خوشحالی توی چشماش دوید.. دیگه سردش نبود ! پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه؛ تا دستش رو برد داخل جعبه، شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد … خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت

چند قدم دور شده بود که یه خانمی‌صداش زد : مادر جان … مادر جان ! پیرزن ایستاد، برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار

پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه… مُو مُستَحق نیستُم !

زن گفت : اما من مستحقم مادر من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن … اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه‌هات بگیر !

زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه‌هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد

پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت :پیر شی ننه … پیر شی ! خیر بیبینی

[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:مستحق , ] [ 10:5 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

پسر کوچولو به مادر خود گفت: مادر داری به کجا می‌روی؟مادر گفت: عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است. این طلایی ترین فرصتی است که می‌توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم، خیلی زود برمیگردم.اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می‌شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب داشت با فرزندش خداحافظی کرد.حدود نیم ساعت بعد مادرش با عصبانیت به خانه برگشت.پسر به مادرش گفت: مادر چرا چهره ی پریشانی داری؟ آیا بازیگر محبوبت را ملاقات کردی؟مادر با لحنی از خستگی و عصبانیت گفت: من و جمعیت زیادی از مردم بسیار منتظر ماندیم اما به ما خبر رساندند که او نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است. ای کاش خدا شهرت و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود. کودک پس از شنیدن حرف‌های مادر به اتاق خود رفت و لباس‌های خود را بیرون آورد و گفت: مادر آماده شو با هم به جایی برویم من می‌توانم این آرزوی تو را برآورده کنم؛ اما مادر اعتنایی نکرد و گفت: این شوخی‌ها چیست او بیش از نیم ساعت است که این شهر را ترک کرده است. حرف‌های تو چه معنی ای میدهد؟پسر ملتمسانه گفت: مادرم خواهش می‌کنم به من اعتماد کن فقط با من بیا. مادر نیز علیرغم میل باطنی خود درخواست فرزند خود را پذیرفت زیرا او را بسیار دوست می‌داشت. بنابراین آن دو به بیرون از خانه رفتند.

پس از چندی قدم زدن پسر به مادرش گفت: رسیدیم.در حالی که به کلیسای بزرگ شهر اشاره می‌کرد.مادر که از این کار فرزندش بسیار دلخور شده بود با صدایی پر از خشم گفت: من به تو گفتم که الان وقت شوخی نیست.این رفتار تو اصلا زیبا نبود.کودک جواب داد: مادر تو در سخنان خود دقیقا این جمله را گفتی که ای کاش خدا شهرتی و محبوبیتی را که به این بازیگر داده است به ما داده بود پس آیا افتخاری از این بزرگ تر است که با کسی که این شهرت و محبوبیت را داده است نه آن کسی که آن را دریافت کرده است حرف بزنی؟ آیا سخن گفتن با خدا لذت بخش تر از آن نیست که با آن بازیگر محبوب حرف بزنی؟ وقتی خدا همیشه در دسترس ماست پس چه نیاز به بنده ی خدا.
مادر هیچ نگفت و خاموش ماند.

[ چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:افتخار, ] [ 10:3 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قرآن كريم، چنان كه از ايمان به آخرت در كنار ايمان به خدا ياد كرده، كفر به آخرت را نيز گمراهى شناسانده است: «و‌مَن يَكفُر بِاللّهِ و مَلـئِكتِهِ و كُتبِهِ و رُسلِهِ و اليَومِ الأَخرِ فَقد ضَلَّ ضَلـلا بَعيداً.» (نساء/4،136) از ديدگاه قرآن، چنين كسانى از راه درست منحرفند. (مؤمنون/23،74) 1. تكذيب پيامبران: اشراف قوم نوح كه كافر شده و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند، پيامبرى نوح(عليه السلام)را تكذيب مى‌كردند و او را بشرى مانند خود مى‌شمردند: «و‌قَالَ المَلأُ مِن قَومِهِ‌الَّذينَ كَفروا وكَذَّبوا بِلقاءِالأَخِرةِ و أَترفنـهُم فِى‌الحَيوةِ الدُّنيا ما هـذا إِلاَّ بَشرٌ مِثلُكُم.» (مؤمنون/23،33). 2. سستى در جهاد: كسانى از پيامبر اجازه عدم شركت در جهاد را مى‌خواستند كه به خدا و روز بازپسين ايمان نداشتند. (توبه/9،45) 3.ارتكاب محرّمات: منكران‌آخرت، گرفتار كارهايى ناشايست چون فريب‌كارى (بقره/2، 8‌و 9)، رياكارى (بقره/2، 264؛ نساء/4،38)، ايجاد انحراف در راه خدا (اعراف/7،45) و سدّ راه خدا (هود/11،19) هستند. 4. حبط* عمل: كسانى كه آيات خدا و ديدار آخرت را دروغ پندارند، اعمالشان تباه مى‌شود: «وَالَّذينَ كَذَّبوا بِـَايـتِنا و لِقاءِ الأَخِرةِ حَبِطَت أَعمـلُهُم.» (اعراف 7/147) 5‌. گمراهى و سرگردانى: كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، از راه راست منحرفند: «و‌إِنَّ الَّذينَ لاَيؤمنونَ بِالأَخِرةِ عَنِ الصِّرطِ لَنـكِبونَ» (مؤمنون/23،74) و نيز آيات 136 نساء/4 و 8 سبأ/34. چنين انسان‌هايى سرگردانند: كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا هم‌چنان]سرگشته بمانند. (نمل/27،4) 6‌.حجاب دل: و چون پيامبر(صلى الله عليه وآله)قرآن مى‌خوانْد، خداوند ميان او و كسانى كه به آخرت ايمان نداشتند، پرده‌اى قرار مى‌داد و بر دل‌هايشان پوشش‌ها مى‌نهاد تا آن را نفهمند: «و‌إِذَا قَرأتَ القُرءَانَ جَعلنا بَينَكَ و بَينَ الَّذينَ لاَيؤمنونَ بِالأَخرةِ حِجاباً مَستوراً * و جَعلنَا عَلى قُلوبِهِم أَكِنَّةً أَن يَفقَهوهُ.» (اسراء/17، 45‌و‌46) دل‌هاى آنان از حق روى‌گردان و گريزان است: «فَالَّذينَ لايُؤمِنُون بالأخرةِ قُلوبُهم مُنِكرةٌ و هُم مُستَكِبروُن.» (نحل/16، 22) چنين انسان‌هايى به دليل بى‌ايمانى بر مركب غرور و تعصّب و هواپرستى سوار شده، به گونه‌اى كه ميان آنان و حقيقت حجاب و فاصله ايجاد مى‌شود.[116] 7. انزجار از ياد خدا: و چون خدا به تنهايى ياد شود، دل‌هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، منزجر مى‌گردد: «و‌إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحدَهُ اشمَأَزّت قُلوبُ الَّذينَ لاَيُؤمِنونَ بِالأَخِرةِ.» (زمر/39،45) 8‌. عذاب دردناك آخرتى: براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند، عذابى پر درد آماده شده است: «و‌أَنَّ الَّذينَ لاَيُؤمِنونَ بِالأَخِرةِ أَعتَدنا لَهُم عَذاباً أَليماً.» (اسراء/17،10) آنان در آخرت زيان كارترين انسان‌ها خواهند بود: «إنّ الّذينَ لا يُؤمِنُونَ بالأخرة... لَهُم سُوءُ العذابِ و هُم فى الأخرةِ هُم الأخسِرُون.» (نمل/ 27، 4‌و 5) نيز بقره/2،10؛ روم/ 30، 16. 9. آراسته شدن اعمال: خدا اعمال كسانى را كه به آخرت ايمان ندارند، در نظرشان مى‌آرايد: «إِنَّ الَّذِينَ لاَيُؤمنونَ بِالأَخِرةِ زَيَّنَّا لَهُم أَعمـلَهُم.» (نمل/ 27، 4) 10. قبول القائات شيطانى: نتيجه وسوسه‌هاى شيطانى و تبليغات شيطان‌صفتان اين خواهد شد كه دل‌هاى منكران قيامت، به آن‌ها متمايل و به آن راضى شود و هر گناهى را كه بخواهند، انجام دهند: «ولِتَصغَى إِليهِ أَفـدةُ الَّذِينَ لاَيُؤمنونَ بِالأَخرةِ و لِيَرضَوهُ ولِيَقتَرِفوا ما هُم مُقتَرفونَ.» (انعام/6‌،113)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:كفر به آخرت و آثار آن, ] [ 17:39 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

1.پيامبران: در آخرت، ابراهيم(عليه السلام)از شايستگان خواهد بود: «وَ إِنَّهُ فِى الأَخِرةِ لَمِنَ الصَّـلِحينَ.» (نحل/16،122) حضرت عيسى(عليه السلام)در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است (آل‌عمران/3،45) و پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)در دنيا و آخرت از يارى خداوند بهره‌مند خواهد بود. (حج/22،15) 2. مؤمنان: خداوند به مؤمنان و پرهيزگاران در زندگى دنيا و آخرت بشارت داده استالّذين ءامنُوا و كانوا يَتّقوُن * لَهمُ البُشرى فِى‌الحَيوةِ الدُّنيا و فِى‌الأَخِرةِ» (يونس/10، 63 و64) و كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت، با سخن استوار، ثابت مى‌گرداند (ابراهيم/14،27) و پاداش آخرت، براى كسانى كه ايمان آورده‌اند و پرهيزگارى مى‌كنند،بهتر است. (يوسف/12،57)3. پارسايان: آخرت سراى نيكويى براى پرهيزگاران است: «و‌لَدارُ الأَخِرةِ خَيرٌ و لَنِعمَ دَارُ المُتّقينَ» (نحل/16،30) وسراى آخرت براى كسانى كه تقوا* پيشه مى‌كنند، بهتر است (اعراف/7،169) و نيز آيات 77 نساء/4؛ 32 انعام/6‌؛ 109 يوسف/12؛ 63و64 يونس/10؛ 83قصص/28؛35 زخرف/ 43. 4. فروتنان: سراى آخرت براى كسانى است كه در زمين، برترى طلب و فسادجو نيستند: «تِلكَ الدَّارُ الأَخِرةُ نَجعلُها لِلَّذِينَ لاَيُريدونَ عُلوّاً فِى الأَرضِ و لاَفَساداً.» (قصص/28،83) 5‌. مجاهدان: خداوند پاداش اين دنيا و پاداش نيك آخرت را به كسانى كه همراه پيامبران، در راه خدا جهاد كردند، عطا مى‌كند. (آل‌عمران/3، 148) 6‌. نيكوكاران: براى محسنان، در اين دنيا پاداش نيكويى است و سراى آخرت به قطع بهتر است. (نحل/16،30) از آيات قرآن به دست مى‌آيد كه ايمان به تنهايى براى برخوردارى از نعمت‌هاى آخرت كافى نيست؛ بلكه افزون بر ايمان، عمل صالح نيز لازم است: «مَن ءامنَ باللّهِ و اليَومِ الأخرِ و عَمِلَ صـلحًا فلهُم أجرُهم عند ربِّهم...» (بقره/ 2، 62) 7مهاجران: خداوند كسانى را كه پس از ستم‌ديدگى، در راه خدا هجرت مى‌كنند، در اين دنيا جاى نيكويى مى‌دهد و به قطع، پاداش آخرت بزرگ‌تر خواهد بود. (نحل/16، 41)


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:متنعّمان‌درآخرت, ] [ 17:37 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

قرآن كريم دنيا و آخرت را در ده‌ها آيه در كنار هم آورده و امورى را مورد توجّه قرار داده است: 1. رابطه دنيا و آخرت: اعتقاد به آخرت در صورتى در كردار آدمى تأثير مى‌گذارد كه بين زندگى دنيا و زندگى آخرت رابطه‌اى وجود داشته باشد. در غير اين صورت، تأثيرى بر كردار او در زندگى دنيا نخواهد داشت. از ديدگاه قرآن، دنيا و آخرت از يك ديگر جدا نيستند؛ بلكه پيوستگى و رابطه تنگاتنگى ميان آن‌ها برقرار است. اين رابطه بين اعمال اختيارى آدميان در دنيا و سعادت يا شقاوت آخرت است.[90] اين رابطه از نوع رابطه‌هاى قراردادى نيست؛ بلكه رابطه‌اى تكوينى بين عمل و نتيجه آن در آخرت وجود دارد.[91] برخى اين رابطه را فراتر از رابطه علّى و معلولى دانسته و از آن به رابطه عينيّت و اتّحاد ياد كرده‌اند.[92] از روايات فراوانى نيز به دست مى‌آيد كه اعمال دنيايى ما داراى صورت‌هايى آخرتى است كه در آخرت به صورت نعمت و يا عذاب ظاهر مى‌شود؛[93] بنابر اين ميان دنيا و آخرت ارتباط تنگاتنگى وجود دارد. دنيا رَحِم آخرت و محلّ تربيت انسان‌ها و پرورش استعداد آن‌ها است.[94] عقايد، اخلاق و اعمال ما در دنيا، تعيين كننده سرنوشتمان در آخرت بوده، چهره آن جهانى ما همان صورتى است كه در دنيا براى خويش ساخته‌ايم؛[95] زيرا به طور كلّى، آخرت چيزى جز باطن دنيا نيست: «يَعلَمونَ ظـهِراً مِن الحَيـوةِ الدُّنيَا و هُم عَنِ الأَخِرةِ هُم غـفِلونَ.» (روم/30،‌7) از اين كه در آيه پيشين آخرت در مقابل ظاهر زندگى دنيا قرار گرفته، روشن مى‌شود كه آخرت باطن زندگى دنيا است. دنيا و آخرت مانند دو فصل از يك سالند؛ در يكى به كشت، و‌در ديگرى به درو مى‌پردازيم. در روايتى از رسول‌خدا(صلى الله عليه وآله)، دنيا مزرعه آخرت دانسته شده است؛[96] از اين‌رو انسان در دنيا بايد زمينه برخوردارى از نعمت‌هاى آخرتى را فراهم سازد: «مَن كانَ يُريدُ حرثَ‌الأَخِرةِ نَزِد لَه فِى حَرثِهِ» (شورى/42،20)[97] چنان‌كه به قارون سفارش شده از سهم دنيايى خويش براى آخرتش بكوشدوَابتَغِ فِيمَا ءَاتَـكَ اللّهُ الدّارَالأَخِرَةَ وَ لاتَنسَ نَصِيبَكَ مِن الدُّنيَا.» (قصص/28،77) به گفته بسيارى از مفسّران، مقصود آن است كه در دنيا براى آخرت بكوشى؛ زيرا سهم انسان از دنيا چيزى جز كار براى آخرت نيست و امام على(عليه السلام)در تفسير آيه فرمود: فراموش مكن كه از سلامت، نيرو، فراغت، جوانى، نشاط و ثروت خودبراى كسب آخرت بهره‌گيرى؛[98]


ادامه مطلب
[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:تقارن دنيا و آخرت, ] [ 17:34 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

ايمان به آخرت، در كنار ايمان به خدا و ايمان به پيامبران قرار گرفته كه نشان دهنده اهمّيّت آن است: «وَلـكِنَّ البِرَّ مَن ءَامَنَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الأخِرِ وَالمَلـئِكَةِ والكِتـبِ وَالنَّبيِّينَ» (بقره/2،177) هم‌چنين به تصريح قرآن، ايمان* به آخرت، جزئى از دعوت ساير پيامبران نيز بوده؛[84] چنان‌كه در صحف ابراهيم و موسى(عليهما السلام)بر پايدار بودن آخرت تأكيد شده (اعلى/87‌،17ـ19) و شعيب(عليه السلام)قوم خود را به پرستش خدا و باور به آخرت ترغيب كرده است. (عنكبوت/29،36) يوسف(عليه السلام)از منكران خدا و آخرت دورى جسته، خود را در اعتقاد به مبدأ و آخرت، پيرو پدرانش ابراهيم و اسحاق و يعقوب مى‌داند (يوسف/12،37 و 38) هم‌چنين موسى(عليه السلام)قارون مال‌اندوز را به كار براى آخرت مى‌خواند. (قصص/28،77) درباره جمعى از اهل كتاب، آمده است: از ميان اهل كتاب، گروهى درست كردارند... به خدا و آخرت ايمان دارند. (آل‌عمران/ 3، 113 و 114)


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:ايمان به آخرت در قرآن, ] [ 11:23 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

براى شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسى شباهت‌ها و تفاوت‌هاى دنيا و آخرت بپردازيم؛ زيرا دنيا و آخرت دو مفهوم متضايف هستند كه شناخت هر يك بدون شناخت ديگرى ممكن نيست.[50]

الف. شباهت‌ها:

1. انسان در هر دو جهان به خود و متعلّقاتش آگاهى كامل داشته و از شخصيّتى واحد برخوردار است: «يـلَيْتَنى كُنتُ مَعَهُم» (نساء/ 4، 73) و نيز كهف/ 18، 42؛ حاقه/69‌،25؛ فجر/ 89‌، 224. 2.انسان در هر دو جهان، غرايز انسانى و حيوانى دارد[51]و‌فـكِهَة مِمّا يَتخَيَّرُونَ * وَ لَحمِ طير مِمّا يَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عِينٌ * ... لا يَسمَعوُنَ فِيها لَغوًا و لا تَأثِيمًا * إلاّ قِيلاً سَلَـمًا سلـمًا» (واقعه/ 56‌، 20ـ 26) و با آلام و لذّت‌هاى عقلى و حسّى مواجه است[52]و‌لا يُكَلِّمُهمُ اللّهُ و لاَ يَنظُرُ إِليهِم يَومَ القِيـمةِ و لاَ يُزكّيهِم و لَهُم عَذابٌ أليمٌ» (آل‌عمران/ 3، 77) و «ارجِعِى إلى رَبِّكِ رَاضِيةً مَرضِيَّةً * فَادخُلى فِى عِبـدِى * وَادخُلِى جَنَّتِى» (فجر/ 89‌، 28‌ـ‌30) و رنج‌ها و لذّت‌هاى جسمى، در هر دو جهان از طريق جسم براى روح*، حاصل مى‌شود: «كُلَّما نَضِجَت جُلُودُهم بَدّلنـهُم جُلودًا‌...‌.» (نساء/ 4، 56) 3. خداوند در هر دو جهان قابل رؤيت حسّى نيست[53]لا‌تُدركُه الأبصـرُ» (انعام/ 6‌، 103) گرچه در آخرت، حق به طور كامل آشكار شده، انسان‌ها به وجود پروردگار يقين مى‌يابند[54]:«...‌و‌يَعلمُون أنّ اللّه هو الحَقُّ المُبينُ.» (نور/ 24، 25) 4. از آن جا كه خداوند، افعال و اعمال انسان‌ها را در بهشت و جهنّم به خودشان نسبت مى‌دهد: «فشـرِبونَ شُربَ الهيم» (واقعه/ 56‌، 55) «يَشربوُنَ من كَأس‌...» (انسان/ 76، 5)، آشكار مى‌شود كه انسان‌ها در آن جهان نيز اراده و اختيار دارند؛[55] امّا هر كس در محدوده دارايى‌ها و توانايى‌هايش مى‌تواند آن را اجرا كند و آن نيز به ميزانى است كه انسان خود را در اين دنيا در اختيار خدا و رسول قرار داده و از خود سلب اراده كرده باشد. (احزاب/ 33، 36)[56]


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:شباهت‌ها و تفاوت‌هاى دنيا و آخرت, ] [ 11:20 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

آخرت برگرفته از ريشه «ا‌ـ خ ـ ر» و مؤنث «آخر» در برابر اوّل است و همان‌گونه كه از اين جهان به «اولى» تعبير شده، از جهان پس از دنيا نيز به «آخِر» و «آخرت» تعبير مى‌شود. منشأ ايمان به آخرت، بيش از هر چيز، وحى الهى است كه به وسيله پيامبران به بشر ابلاغ شده است[21] و قرآن نيز با شيوه‌هاى گوناگونى به اثبات معاد پرداخته و به شبهات منكران آن پاسخ گفته است؛ ولى وجود چنين جهانى از طريق عقل و فطرت نيز اثبات مى‌شود؛ زيرا عقل انسان، پس از شناختن خداوند و عدالت وى، درمى‌يابد كه بايد جهانى پس ازدنيا وجود داشته باشد تادر آن، هركس به جزاى اعمال خويش برسد.[22]چنان كه وجود نداشتن آخرت به اين معنا است كه آفرينش آسمان‌ها و زمين و ديگر موجوادت بيهوده است و اين با حكمت خداوند منافات دارد. فطرتِ نامحدودطلبى و عشق به جاودانگى كه در محبّت فرزند و علاقه به جاودانگى در خاطره‌ها و‌... ظهور مى‌يابد نيز انسان را به انديشه در جهانى‌ديگر سوق مى‌دهد.[23] تحقيقات باستان‌شناسى درباره انسان‌هاى نخستين، نشان مى‌دهد كه آن‌ها نيز به نوعى حيات غير آشكار براى مردگان اعتقاد داشتند؛ لذا همراه آن‌ها غذا و سلاح دفن‌مى‌كردند.[24]


ادامه مطلب
[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:جهان واپسين, عالم پس از دنيا, ] [ 11:17 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 95 96 97 98 99 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب