مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
اين شهر آشوب در مناقب نقل نموده: وليد بن عتبه بن ابى سفيان در مورد يك مزرعه با حسين (عليه السلام) نزاع بر پا كرد حضرت عمامه وليد را از سر برداشت و در گردن او پيچيد در حالتيكه در آن روز استاندار مدينه و برادرزاده معاويه بود و مروان بن حكم كه شايد در آن روزگار رئيس شرطه مدينه بود چنين گفت: عبدالله بن عمر از پاى حجاج بوسيد اما طفلى كه در خانواده زبون بىمايه تربيت شده و پدر و مادر او از هر گونه سجاياى مردى انسانى بى نصيب است در مقابل هر حادثه خود را مىبازد و در مقابل لقمه ناچيز خود را مىفروشد. عبدالله بن زبير از جنگ مىترسيد مادرش وادار كرد و همين عبدالله بن زبير روزى كه از مدينه حركت كرد از بيراهه بوضع اسفانگيز به مكه آمد و به سال هفتاد و سه هجرى همينكه علائم فتح را از قشون حجاج احساس كرد پيش مادرش اسماء ذاهالنطاقين دختر ابى بكر آمد و گفت جماعت من متفرق شدند و سپاه عبدالملك بمن قول دادند در صورت تسليم مرا موافق ميل خودم آزاد بگذارند مادرش گفت كشته شدند با حريت هزار مرتبه بهتر است از ذلت در مقابل دشمن گفت مادر مىترسم مرا مثله كنند گفت پسرم الشاه لا تتألم بالسلخ گوسفند پس از ذبح از پوست كندن اذيت نمىبرد و روزيكه او را بدار زدند جمعى از حجاج وساطت نمودند كه او را پائين آورد گفته بود مادامى كه مادرش وساطت نكرده قبول نخواهم كرد و اسماء هم از حجاج التماس نكرد فقط روزى با عصاى خود راه مىرفت چشمش بر بالاى دار به پسرش افتاد گفت هنوز وقت نشده كه اين سواره پياده شود حجاج به اين كلمه او را پائين آورد13. نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:وليد از دست حسين (عليه السلام) قبلاً تنبيه ديده بود, ] [ 9:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |