مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
آنگاه پيغمبر بعمويش عباس فرمود با آنكه تو در نظر من گرامىترى بايد فرديه چهار تن: 1- خود، 2- عقيل، 3- برادرزادهات نوفل بن حارث، 4- و حليف خود عتبه بن مجذم را بدهى، زيرا ايشان فقير و تو داراى ثروت هستى. عباس پاسخ داد من از جمله مسلمانانم فديه از من ساقط است پيغمبر فرمود در پيشگاه خدا چنان است لكن بصورت ظاهر در زير پرچم كفار آمدى و با مسلمانان رزم دادى ناچار بايد فديه بدهى خواست با ادعاى عدم قدرت پيغمبر را قانع و مجاب نمايد، حضرت فرمود آن طلاهائيكه هنگام خروج از مكه به همسر خود امالفضل سپردى و توضيح دادى كه در صورت فرارسيدن مرگ من در اين سفر بدين قرار آنرا توزيع نمائيد بين خود و پسرانم، سفارش كن همان طلاها را حمل كنند. عباس در حالتيكه در غايت شگفت انگشت خود را مىگزيد گفت تو اين راز را از كجا به دست آوردى؟ هيچكس با من حاضر نبود پيغمبر فرمود خدايم مرا آگهى داد. عباس گفت: اشهدان لا اله الله و انك رسول الله سپس عرض كرد كه در اين سفر بيست اوقيه طلا با خود همراه آوردهام كه هر وقت علوفه و آذوقه سپاه قريش بنوبت من افتاد مصرف نمايم، سپاه اسلام بغنيمت برده است آنها را بفديه من منظور فرمائيد. پيغمبر فرمود آن مال را براى افراد مسلمان آورده بودى فديه محسوب نمىشود بالاخره عباس فديه چهار تن را پرداخت نمود آزاد شدند و ايمان آوردند. انتشار خبر فديه در مكه موجب جنب و جوش بنزديكان اسيران گرديد. كسان هر اسيرى مبلغ تهيه كرده روانه مدينه مىشد و اسير خود را آزاد مىكرد. هنگامى كه سهيل بن عمرو با پرداخت فديه آزاد گرديد، يكنفر از ياران پيغمبر از حضرت درخواست كرد كه اجازه فرمائيد دندانهاى جلو او را بكشند تا بر ضد اسلام سخنى نتواتد بگويد رسول خدا اجازه نداد و فرمود اين مثله است و در اسلام جايز نيست (ناسخالتواريخ جلد حضرت رسول). نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |