ازدواج فرزندان آدمعليه السلام
«و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساء»(322)
خداوند از آدم و همسرش مردان و زنان فراوانى به وجود آورد و از اين تعبير استفاده مىشود كه تكثير نسل فرزندان آدم، تنها از طريق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است.
لازمهى اين سخن ازدواج فرزندان آدم (برادر و خواهر) با يكديگر است. زيرا اگر آنها با همسران ديگرى ازدواج كرده باشند، «منهما» تكثير نسل بشر از آن دو صادق نخواهد بود.
اين موضوع در احاديث متعددى نيز وارد شده است و زياد هم جاى تعجب نيست. چون طبق استدلالى كه در بعضى از احاديث از ائمه اهل بيتعليه السلام نقل شده است، اين ازدواجها مباح بود و هنوز حكم تحريم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود.
بديهى است ممنوعيت كارى در گرو خداوند است.
چه مانعى دارد كه ضرورتها و مصالحى ايجاب كند كه در پارهاى از زمانها كارى جايز باشد و بعداً تحريم گردد، ولى در احاديث ديگرى تصريح شده كه فرزندان آدم، هرگز با هم ازدواج نكردهاند و شديداً به كسانى كه معتقد به ازدواج آنها با يكديگرند، حمله شده است.
پس با توجه به ترجيح رواياتى كه موافق ظاهر قرآن مجيد است، احاديث دسته اول را انتخاب مىكنيم. زيرا موافق آيهى فوق است.(323)
حضرت نوحعليه السلام
پاسخ حضرت نوحعليه السلام به تهمتها و اعتراضها
قوم نوحعليه السلام به پيامبرشان تهمتهاى مختلفى زدند، از جمله:
الف - جنون؛ «فكذّبوا عبدنا و قالوا مجنون وازدجر»(324).
ب - دروغگويى؛ «بل نظنّكم كاذبين»(325).
ج - گمراهى؛ «قال الملأ من قومه إنّا لنريك فى ضلال مبين»(326).
د - برترىطلبى؛ «يريد أن يتفضّل عليكم»(327).
اما اعتراضهاى آنان عبارت بود از:
1 - بشر بودن؛ «قال الملأ الّذين كفروا من قومه مانريك إلاّ بشراً مثلنا».(328)
2 - پيروان تو افرادى تهيدست و گمنام هستند؛ «ما نريك اتّبعك إلاّ الّذين هم أراذلنا بادى الرّأى».(329)
مخالفان نوحعليه السلام پس از اتهام و اعتراض گام را فراتر نهاده او را تهديد به مرگ كردند و گفتند: اى نوح! اگر دست از دعوت خود برندارى، تو را سنگسار مىكنيم؛ «قالوا لئن لم تنته يا نوح لتكوننّ من المرجومين».(330)اما حضرت نوح در پاسخ به تهمت دروغگويى و اعتراض به بشر بودن مىفرمايد: من از جانب خداوند با دليل و برهان آمدهام و داراى معجزه هستم؛ «أرءيتم إن كنت على بيّنه من رّبّى».(331)
در ردّ اتهام به گمراهى مىفرمايد: من ضلالت ندارم، بلكه رسالت دارم؛ «قال يا قوم ليس بى ضلالة ولكنّى رسول من ربّ العالمين * أبلّغكم رسالات ربّى و أنصح لكم».(332)
در ردّ اعتراض به اين كه پيروان او افراد تهيدست هستند، مىفرمايد: من پيامبر مال و ثروت نيستم كه ثروتمندان را بپذيرم و تهيدستان را طرد كنم. من پيامبر الهى هستم و براى هدايت همه آمدهام؛ «و يا قوم لاأسئلكم عليه مالاً إن أجرى إلاّ على اللّه و ما أنا بطارد الّذين ءامنوا».(333)
نظرات شما عزیزان: