158 - شرح صدر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
«ألم نشرح لك صدرك»(599) چرا قرآن كريم در بيان نعمت شرح صدر براى پيامبرصلى الله عليه وآله قيد «لك» را ذكر كرد، با اين كه اگر مىفرمود: «ألم نشرح صدرك» صحيح بود؟ از سه جهت اين قيد را اضافه كرد:
الف - گويا خداوند به پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مىگويد: چون تمام كارهاى تو براى من است، من هم اين شرح صدر را براى تو قرار دادم.
ب - تنبيه به اين معناست كه منافع رسالت از آنِ پيامبر است، نه خداوند.(600)
ج - اين گونه تعبير يك نوع تجليل و تكريم از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله است.
- عبوديت برجستهترين وصف پيامبرصلى الله عليه وآله
قرآن كريم اوصاف فراوانى را براى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله ذكر مىكند، رسول، عزيز، حريص بر هدايت مردم، رؤف، رحيم، نبى شاهد، مبشّر، منذر، سراج منير؛ «لقد جاءكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتّم حريص عليكم بالمؤمنين رؤف رحيم»(601)و «يا أيّها النّبى إنّا أرسلناك شاهد و مبشّراً و نذيراً و داعياً إلى اللّه و سراجاً منيراً».(602)
اما ممتازترين وصف رسول اكرمصلى الله عليه وآله، عبوديت اوست كه سبب نزول قرآن بر او شد؛ «تبارك الّذى نزّل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيراً».(603) چه اين كه سفر معراج پيامبرصلى الله عليه وآله نيز در پرتو عبوديت او تحقق يافت؛ «سبحان الّذى أسرى بعبده ليلاً».
- پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله جان مردم
خداوند انبياى الهى را برادر مردم ياد كرد؛ «و إلى أخاهم هوداً»(604)و «و إلى مدين أخاهم شعيباً»(605) در برادرى گرچه مهربانى مطرح است، اما گاهى كار به جدايى و عداوت مىكشد، مانند برادران يوسف.
اما خداوند پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله را جان مردم ياد كرد؛ «لقد جاءكم رسول من أنفسكم»،(606)و انسان از جان خود جدا نمىشود، و به آن عداوت نمىورزد. از اين رو، بعضى از پيامبران هلاك قوم خود را خواستند، اما پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله براى آزار دهندگانش طلب مغفرت كرد.(607)
- معراج پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
«سبحان الّذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى الّذى باركنا حوله لنريه من ءاياتنا إنّه هو السّميع البصير»(608) اين آيهى شريفه، در بارهى سفر معراج پيامبر است كه مشتمل بر چند نكته است:
الف - جملهى «أسرى» نشان مىدهد كه اين سفر در شب انجام گرفت. زيرا «أسرى» در لغت عرب به معناى سفر شبانه است.
ب - كلمهى «ليلاً» در عين اين كه تأكيدِ مفهوم اسراست، اين حقيقت را بيان مىكند كه اين سفر، به طور كامل در يك شب واقع شد.
ج - كلمهى «عبد» نشان مىدهد كه اين افتخار به جهت مقام بندگى و عبوديت پيامبرصلى الله عليه وآله بود.
د - تعبير به «عبد» نشان مىدهد كه اين سفر در بيدارى واقع شده و اين سير جسمانى بود، نه روحانى؛ يعنى جسم و جان پيامبرصلى الله عليه وآله در اين سفر شركت داشته است.
ه - هدف از اين سير مشاهدهى آيات بزرگ الهى بود.(609)
- شرط ادب در محضر پيامبراكرمصلى الله عليه وآله
«يا أيّها الّذين ءامنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النّبى و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم * إنّ الّذين يغضّون أصواتكم عند رسول اللّه أولئك الّذين امتحن اللّه قلوبهم للتّقوى لهم مغفرة و أجر كريم»(610)
اين دو آيه شرط ادب در محضر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله را بيان مىكند، با اين تفاوت كه:
الف - آيهى اول اشاره به «تخليه» است و آيهى دوم ناظر به «تحليه». چون محور سخن در آيهى اول نهى از رفع صوت است و در آيهى دوم، از افراد متقى ستايش مىكند كه در محضر پيامبر، غض صوت مىكنند.
ب - در آيهى اول تهديد به حبط عمل است و در آيهى دوم مژده به تقواى قلب.
ج - آيهى دوم مىگويد: كسى كه داراى تقواى قلب است، هميشه اين ادب را رعايت مىكند؛ چون «يغضّون» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد.
سؤال: تكليف كسانى كه در روزهاى پايانى عمر پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله كه حضرت در بستر بيمارى بود، جار و جنجال راه انداخته و با كمال بىشرمى فرياد زدند و اهانت به پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله كردند، چيست؟
بخارى در صحيح خود مى گويد: آهنگ عمر و ابوبكر هنگام گفتگوى با يكديگر در حضور رسول خداصلى الله عليه وآله بلند شد، آنگاه خداوند آيهى «لا ترفعوا أصواتكم ...» را نازل كرد.(611)
- بركات زيارت پيامبرصلى الله عليه وآله
هنگامى كه به زيارت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به مدينه مىرويم، مشمول لطف خاص خداوند مىشويم كه هم پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به ما سلام مىكند؛ «إذا جاءك الّذين يؤمنون باياتنا فقل سلام عليكم»(612) هم براى گناهان ما از خداوند طلب رحمت مىكند؛ «و لو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً».(613)
نظرات شما عزیزان: