مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
آن هنگام كه شبِ بیست و یكم ماه رمضان شد و على علیه السلام در آستانه مرگ قرار گرفت، عبّاس علیه السلام را به سینه چسبانْد و فرمود: «فرزندم كه چشم من در قیامت، با تو روشن خواهد شد! فرزندم! هنگامى كه روز عاشورا شد و وارد شریعه شدى، مبادا آب بنوشى، در حالى كه برادرت حسین، تشنه است!». خداوند، عبّاس را رحمت كند! بى هیچ تردیدى، ایثار كرد و آزمایش [نیكویى] شد و خود را فداىِ برادرش كرد تا آن كه دستانش قطع شد و خداوند عز و جل به جاى آنها، دو بال برایش قرار داد كه با آنها، همراه فرشتگان در بهشت، پرواز مىكند، همان گونه كه براى جعفر بن ابى طالب، قرار داد.
نیز در «كتاب شعشعة الحسینى» آمده است: جناب امیرمۆمنان علیه السلام خلوت نمودند. حسنین علیهماالسلام و زینب علیهاالسلام و امّ كلثوم علیهاالسلام را طلب فرمود و دست مبارك بر سر و روىِ ایشان كشید و به شدّت مىگریست و ایشان هم مىگریستند، به نوعى كه سایر اولاد آن حضرت [كه] در بیرون خانه بودند، بىاختیار، داخل خانه شدند و مىگریستند. پس حضرت امیر المۆمنین علیه السلام گرفت دست امام حسن علیه السلام را و به امانت سپرد فرزندان خود را به آن بزرگوار. پس نظر فرمود به عبّاس علیه السلام. دید گریه او از همه شدیدتر است. پس او را به نزد خود، طلب فرمود و شیون بلندى كرد و مفصّل گریست و آن گاه فرمود: «اى پسرم! اى جانم! از حسین، مراقبت كن، كه او امانت خدا و پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام و امانت من است. تو یاور او باش و خودت را فداى او كن». آن گاه، شیون زد و از گریه و فریاد زیاد، بیهوش شد. همچنین در «كتاب أسرار الشهادات» آمده است: گفته شده: زُهَیر، پیش از كشته شدنش، نزد عبد اللّه بن جعفر بن عقیل آمد و به او گفت: برادرم! پرچم را به من بده. عبد اللّه به وى گفت: آیا من در حمل آن، كوتاهى كردهام؟ زهیر گفت: نه؛ [ولى] من به آن، نیاز دارم. راوى گفت: عبد اللّه، پرچم را به زهیر داد و زهیر، آن را گرفت و به صورت ناگهانى، پیش عبّاس بن على علیه السلام آورد و گفت: یا ابن امیر المۆمنین! مىخواهم خبرى را برایت بازگو كنم كه حفظش كردهام. عبّاس علیه السلام گفت: بگو كه الآن، وقت بازگویىِ خبر است. عیبى ندارد. بگو، كه تو براى ما، خبر قطعى نقل مىكنى. زهیر به وى گفت: اى ابوالفضل! بدان كه پدرت امیر المۆمنین علیه السلام، وقتى تصمیم گرفت با مادرت امّ البنین ازدواج كند، دنبال برادرش عقیل كه نسبشناسِ عرب بود فرستاد و فرمود: «برادرم! از تو مىخواهم كه برایم زنى را از خانوادههاى اصیل و نَسَبدار و شجاع، انتخاب كنى تا با او پسرى شجاع بیاورم كه یاور این پسرم - و اشاره به حسین علیه السلام كرد - باشد و او را در سرزمین طفّ كربلا همراهى كند». پدرت، تو را براى این روز، ذخیره كرد. پس تو در دفاع از حرم برادر و برادرانت، كوتاهى نكن. راوى گفت: عبّاس علیه السلام، تكان خورد و دست به ركابش كشید و آن را كَند و گفت: اى زهیر! در چنین روزى، مرا تشجیع مىكنى؟! به خدا سوگند، تو را به گونهاى مىبینم كه هرگز چنین ندیده بودم. باید گفت: متأسّفانه، هیچ سخنى از امیر مۆمنان علیه السلام خطاب به عبّاس علیه السلام یا در باره وى، در منابع معتبر، ثبت نشده است. فرمود: عبّاس علیه السلام، نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى دارد كه همه شهیدان در روز قیامت، به آن، رَشك مىبرند. و نیز در «تذكرة الشهدا» آمده است: بعضى ذكر كردهاند كه عبّاس علیه السلام، در آن حال، عرض كرد كه: مىخواهم یك بار دیگر، نظر به صورتت نمایم، و لكن حَرمَله، تیر بر چشمهاى من زده است.[4] گزارشهاى بسیار دیگرى نیز در باره ایشان در كتابهایى مانند: معالى السبطین، شعشعة الحسینى، اسرار الشهادات، ناسخ التواریخ، عنوان الكلام، تذكرة الشهدا، سوگنامه آل محمّد صلى الله علیه و آله و المنتخب طریحى آمده است كه در كتب معتبر، وجود ندارد.[5] آنچه گفتیم برای آن بود که شیفتگان اهل بیت علیهم السلام، بیش از پیش به اخبار و گزارشهایی عنایت داشته باشند که از نظر علمی از ارزش و اعتبار قابل دفاعی برخوردارند و این بر کسی پوشیده نیست که بیان فضایل این خاندان، محتاج تمسک به اخبار و گزارشهای ضعیف و نامعتبر نیست؛ چرا که در منابع معتبر آنقدر اخبار و روایات معتبر در بیان فضایل ایشان وجود دارد که نیازی به روایتهایی نقد پذیر وجود ندارد. مانند این روایت که از امام سجاد علیه السلام فرمود: « رَحِمَ اللّهُ العَبّاسَ! فَلَقَد آثَرَ وأبلى وفَدى أخاهُ بِنَفسِهِ حَتّى قُطِعَت یَداهُ، فَأَبدَلَهُ اللّهُ عز و جل بِهِما جَناحَینِ یَطیرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ فِی الجَنَّةِ، كَما جَعَلَ لِجَعفَرِ بنِ أبی طالِبٍ، وإنَّ لِلعَبّاسِ عِندَ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى مَنزِلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَومَ القِیامَةِ»[6] خداوند، عبّاس را رحمت كند! بى هیچ تردیدى، ایثار كرد و آزمایش [نیكویى] شد و خود را فداىِ برادرش كرد تا آن كه دستانش قطع شد و خداوند عز و جل به جاى آنها، دو بال برایش قرار داد كه با آنها، همراه فرشتگان در بهشت، پرواز مىكند، همان گونه كه براى جعفر بن ابى طالب، قرار داد. سپس فرمود: عبّاس علیه السلام، نزد خداوند تبارك و تعالى منزلتى دارد كه همه شهیدان در روز قیامت، به آن، رَشك مىبرند.
پی نوشت: 1. بحار الانوار، ج45، ص 42. 2. إعلام الورى، ج 1، ص 395. 3. المزار الكبیر، ص 489. 4. خود نویسنده کتاب، ملّا حبیب كاشى در ذیل این مطلب، آن را این گونه رد مىكند: «بسیار ضعیف است و در كتب مشهوره، مذكور نیست.» 5. دانش نامه امام حسین علیه السلام ، ج7 ص 84-86. 6. أمالی صدوق (ره)، ص 547 ح 731. نظرات شما عزیزان: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:فضایل معتبر یا نامعتبر حضرت اباالفضل علیه السلام!, ] [ 19:29 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |