بدون شك , تنوع از لوازم زندگى و جز خواسته هاى بشر است , كاملا طبيعى است كه انسان پس از مـدتـى از غذاى يكنواخت خسته شود, اين كار خلافى نيست پس چگونه بنى اسرائيل با درخواست تنوع مورد سرزنش قرار گرفتند؟.
پاسخ اين سؤال با ذكر يك نكته روشن مى شود و آن اين كه در زندگى بشرحقايقى وجود دارد كه اسـاس زنـدگـى او را تشكيل مى دهد و نبايد فداى خورد وخواب و لذائذ متنوع گردد زمانهايى پـيـش مـى آيـد كه توجه به اين امور انسان را ازهدف اصلى , از ايمان و پاكى و تقوى , از آزادگى و حريت باز مى دارد, در اينجاست كه بايد به همه آنها پشت پا بزند.
تنوع طلبى در حقيقت دام بزرگى است از سوى استعمارگران ديروز و امروزكه با استفاده از آن , افـراد آزاده را چـنان اسير انواع غذاها و لباسها و مركبها و مسكنهامى كنند كه خويشتن خويش را بكلى به دست فراموشى بسپارند و حلقه اسارت آنهارا بر گردن نهند.(آيه 62) ـ.قانون كلى نجات !. در تـعـقـيب بحثهاى مربوط به بنى اسرائيل در اينجا قرآن به يك اصل كلى وعمومى , اشاره كرده مـى گـويـد: آنچه ارزش دارد واقعيت و حقيقت است , نه تظاهر وظاهرسازى , در پيشگاه خداوند بـزرگ ايـمـان خـالـص و عـمـل صالح پذيرفته مى شود((كسانى كه (به پيامبراسلام (ص )) ايمان آورده انـد و هـمچنين يهوديان و نصارى وصابئان (پيروان يحيى يا نوح يا ابراهيم ) آنها كه ايمان به خـدا و روز قـيامت آورند وعمل صالح انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان ثابت است )) (ان الذين آمنواوالذين هادوا والنصارى والصابئين من آمن باللّه واليوم الا خر وعمل صالحا فلهم اجرهم عندربهم ) ((13)) .و بنابراين ((نه ترسى از آينده دارند و نه غمى از گذشته )) (ولاخوف عليهم ولاهم يحزنون ).يك سؤال مهم .بعضى از بهانه جويان آيه فوق را دستاويزى براى افكار نادرستى از قبيل صلح كلى و اين كه پيروان هر مذهبى بايد به مذهب خود عمل كنند قرار داده اند, آنهامى گويند بنابراين آيه لازم نيست يهود و نـصـارى و پـيـروان اديـان ديگر اسلام را پذيراشوند, همين قدر كه به خدا و آخرت ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهندكافى است .
پـاسخ : به خوبى مى دانيم كه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند, قرآن درآيه 85 سوره آل عمران مـى گـويـد: ومـن يـبتغ غير الا سلام دينا فلن يقبل منه : ((هر كس دينى غير از اسلام براى خود انتخاب كند پذيرفته نخواهد شد)).
بـه عـلاوه آيـات قرآن پر است از دعوت يهود و نصارى و پيروان ساير اديان به سوى اين آيين جديد اگر تفسير فوق صحيح باشد با بخش عظيمى از آيات قرآن تضاد صريح دارد, بنابراين بايد به دنبال معنى واقعى آيه رفت .در اينجا دو تفسير از همه روشنتر و مناسبتر بنظر مى رسد.ـ اگـر يـهـود و نصارى و مانند آنها به محتواى كتب خود عمل كنند مسلما به پيامبراسلام (ص ) ايـمـان مى آورند چرا كه بشارت ظهور او با ذكر صفات و علايم مختلف در اين كتب آسمانى آمده است ـ اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده , آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است , پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى شود؟, آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟در ايـنـجـا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسـمـانـى زمـان خـويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است , و جاى هيچ گونه نگرانى نيست بـنـابـرايـن يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح , اهل نجاتند,همان گونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبراسلام اين معنى از شان نزولى كه براى آيه فوق ذكر شده نيز استفاده مى شود
.شرح اين شان نزول را در ((تفسيرنمونه )) جلد اول ذيل همين آيه مطالعه كنيد.