مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
(آيه 253) ـ .نقش پيامبران در زندگى انسانها!. ايـن آيـه اشاره اى به درجات انبيا و مراتب آنها و گوشه اى از رسالت آنها درجامعه انسانى مى كند, نخست مى فرمايد: ((آن رسولان را بعضى بر بعضى برترى داديم )) (تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض ).تعبير به فضلنا بعضهم على بعض به روشنى مى رساند كه همه پيامبران الهى با اين كه از نظر نبوت و رسالت , همانند بودند از جهت مقام يكسان نبودند.سـپـس بـه ويـژگى بعضى از آنان پرداخته مى فرمايد: ((بعضى از آنان را خدا با اوسخن گفت )) (منهم من كلم اللّه ).و منظور از آن موسى (ع ) است كه به ((كليم اللّه )) معروف شده است .سـپـس مـى افـزايـد: ((و درجـات بـعضى را بالا برد)) (ورفع بعضهم درجات ) كه نمونه كامل آن پـيـامـبـرگـرامـى اسلام است كه آيينش كاملترين و آخرين آيينها بود, و يامنظور از آن بعضى از پيامبران پيشين مانند ابراهيم و امثال اوست .سـپس به سراغ امتياز حضرت مسيح (ع ) رفته مى فرمايد: ((ما به عيسى بن مريم نشانه هاى روشن داديم , و او را با روح القدس تاييد كرديم )) (وآتينا عيسى ابن مريم البينات وايدناه بروح القدس ).نـشـانـه هـاى روشـن , اشاره به معجزاتى مانند شفاى بيماران غيرقابل علاج واحياى مردگان , و مـعارف عالى دينى است و منظور از روح القدس پيك وحى خداوند يعنى جبرئيل , يا نيروى مرموز معنوى خاصى است كه در اوليااللّه باتفاوتهايى وجود دارد.در ادامـه آيـه اشـاره بـه وضـع امـتـهـا و اخـتـلافات آنها بعد از انبيا كرده مى فرمايد:((اگر خدا مـى خواست كسانى كه بعد از آنان بودند, پس از آن كه آن همه نشانه هاى روشن براى آنان آمد, به جـنـگ و سـتـيز با يكديگر نمى پرداختند)) (ولوشا اللّه مااقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاتهم البينات ).يـعـنـى اگر خدا مى خواست , قدرت داشت كه آنها را به اجبار از جنگ و ستيزباز دارد, ولى سنت الهى بر اين بوده و هست كه مردم را در انتخاب راه آزاد گذارد.ولـى آنـها از آزادى خود سؤاستفاده كردند ((و راه اختلاف پيمودند)) (ولكن اختلفوا) در حقيقت اخـتـلافـات مـيـان پـيروان راستين و حقيقى مذاهب نبوده بلكه ((ميان )) پيروان و ((مخالفان )) مـذهـب صورت گرفته است ((پس بعضى از آنها ايمان آوردند و بعضى كافر شدند)) (فمنهم من امن ومنهم من كفر).بار ديگر تاكيد مى كند كه اين كار براى خدا آسان بود كه به حكم اجبار جلواختلافات آنها را بگيرد, زيرا ((اگر خدا مى خواست هرگز آنها با يكديگر جنگ نمى كردند ولى خداوند آن را كه اراده كرده (و بـر طبق حكمت و هماهنگ با هدف آفرينش انسان است و آن آزادى اراده و مختار بودن است ) به جا مى آورد)) (ولوشااللّه مااقتتلوا ولكن اللّه يفعل ما يريد).بدون شك گروهى از اين آزادى نتيجه منفى مى گيرند ولى در مجموع وجودآزادى از مهمترين اركان تكامل انسان است , زيرا تكامل اجبارى تكامل محسوب نمى شود.نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |