مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
اما متأسفانه پس از درگذشت پيامبر(ص) شرايطي در جامعه اسلامي به وجود آمد كه كمكم زمينههاي دور شدن مردم از معنويت و ارزشهاي ديني را فراهم ساخت. اين شرايط عبارتند از: 2. روي كار آمدن بني اميه: با ظهور اسلام بني اميه بيش از هر جمعيت ديگري احساس خطر كردند و اسلام را خطر بزرگ در راه رسيدن به منوياتشان احساس نمودند، لذا تا آنجا كه قدرت داشتند با اسلام جنگيدند و در آخرين لحظه يعني هنگام فتح مكه كه فهميدند ديگر مبارزه با اسلام فايده ندارد، دست از مبارزه برداشتند و به صورت ظاهري و مصلحتي اسلام اختيار كردند تا جانشان را حفظ كنند. پيامبر(ص) هم به دستور قرآن با آنان معامله >مؤلفه قلوبهم< ميكردند و در زمان خود هيچ كار مهمي را به آنان نسپرد. ولي بعد از پيامبر به دليل انحرافي كه در حكومت اسلامي و كادر رهبري آن به وجود آمد، بني اميه به تدريج در دستگاه خلافت اسلامي نفوذ كردند. و در زمان عمر خليفه دوم، يكي از حساسترين مناطق اسلامي كه مردم آن تازه مسلمان شده بودند، در اختيار بني اميه قرار گرفت. اينجا بود كه يك پايگاه استراتژيك براي بني اميه به وجود آمد تا بتوانند در آنجا به استحكام پايههاي قدرت خود بپردازند و زمينه را براي مبارزه مجدد با اسلام و ارزشهاي اسلامي فراهم كنند. در زمان عثمان نفوذ بني اميه در حكومت به اوج خود رسيد و حيف و ميل بيت المال توسط دار و دستهي آنان به بالاترين حد خود ارتقا يافت. قدرت بني اميه تا آنجا استحكام يافت كه امير المؤمنين(ع) در دوران حكومت پنج ساله خود با اينكه همّ خود را معطوف از بين بردن آنان كرده بود، اما موفق نشد. بني اميه با سه سلاح برنده تبليغ، تهديد و تطميع به منحرف كردن مسلمانان از مسير اسلامي و ترويج فساد و بي بند و باري در ميان آنان ميپرداختند و در اين راستا تا حدود بسيار زيادي هم موفق شدند. اين عوامل و نظاير آن دست به دست هم داد تا معنويت در ميان مسلمانان كم رنگ شود و ارزش كاذب دوران جاهليت كمكم جايگزين ارزشهاي اصيل اسلامي گردد. روشن است كه اگر چنين جامعهاي بر سر دو راهي دين و دنيا قرار بگيرد، دنيا را انتخاب ميكند و به جاي ياري امام حسين(ع) به دفاع از يزيد برميخيزد. جامعهاي كه در آن معنويت كم رنگ شود، ديگر از ايمان، تقوا، ايثار، بذل جان در راه خدا و... خبري نخواهد بود و آنچه خودنمايي ميكند دنيا طلبي، رفاه، هواپرستي، قدرت طلبي و ماديگري است. در برخورد، تبليغات، تهديدات و تطميعات آنان است. خود باختگي، ترس، ثبات قدم نداشتن انفعالي در برابر توطئههاي دشمنان از ديگر ويژگيهاي بارز جامعه عاري از معنويت است. بدين جهت است كه امروزه نيز دشمنان تلاش دارند پيش از هر اقدامي عليه اسلام و مسلمانان، معنويت را از تودهي مردم بگيرند و آنان را نسبت به مقدسات و ارزشهاي حقيقي دين بي تفاوت نمايند و چرخه تفكر آنان را به سمت و سوي ارزشهاي دروغين و پوشالي سوق دهند. مسلمانان امروز ميتوانند خود را با كوفيان مقايسه كنند اگر در شرايط و موقعيت آنان قرار بگيرند چه ميكنند؟ واكنش آنان در برابر توطئههاي دشمنان چيست؟ اگر واكنش انفعالي دارند بايد در رفتار و كردارشان تجديد نظر نمايند. ب. جهالت و كوته نظري از عواملي كه باعث شد تا مردم به ياري فرزند پيامبرشان نشتابند، ضعف بينش سياسي و فقدان آيندهنگري بود. آنان قدرت تجزيه و تحليل قضايا را نداشتند و نميفهميدند مصلحتشان چه اقتضا ميكند. فكرشان از زندگي دو روزهي دنيا و مظاهر فريبندهي آن فراتر نميرفت. آنان به راحتي فريب معاويه و توطئههاي او را ميخوردند و يا در برابر تهديدهاي او قالب تهي ميكردند. اگر مردم قدرت تحليل داشتند و عميق فكر ميكردند كه آيا حسين(ع) براي دين و دنياي آنان بهتر است يا معاويه؟ قطعاً به نتيجهي درستي ميرسيدند و آيندهشان را خراب نميكردند. اما متأسفانه اين توانايي در آنها وجود نداشت و اين هم معلول ضعف ايمان و باورهاي ديني آنان بود، همان چيزي كه در عامل اول اشاره شد. ج. اقدامات بني اميه اقدامات بني اميه در طول دوران اقتدار حاكميتشان نيز موجب گرديد مردم امام حسين(ع) را ياري نكنند. مجموعه اقدامات و فعاليتهاي بني اميه را ميتوان در سه محور جمعبندي كرد: 2. تهديدات: بني اميه بسياري از مردم را با تهديد و ارعاب مطيع خود ميساختند و آنان را مجبور ميكردند كه در صف ياران او بپيوندند. كسي كه جرأت نداشت از دستگاه معاويه، انتقاد كند، چرا كه اين كار پيامدهاي خطرناك چه بسا قتل را در پي داشت. مجموعه اين حركات مردم را حسابي ترسانده بود به گونهاي كه ياراي مخالفت با معاويه و دستگاه بني اميه نداشتند. در حادثه عاشورا نيز ميبينيم وقتي حضرت مسلم وارد كوفه شد هيجده هزار نفر با او بيعت كردند اما با ورود ابن زياد و تهديدات مكرر وي، مردم ترسيدند و مسلم را تنها گذاشتند. همين تهديدات باعث شد كه بسياري از مردم برغم ميل باطني به ياري امام(ع) نروند. 3. تطميع: سياست بني اميه اين بود كه بزرگان قبائل را بيشتر از راه تطميع دادن پست و مقام، هدايا، جوايز ارزنده و كيسههاي زر مجذوب دستگاه خود نمايد. لذا وقتي رئيس قبيله را ميخريد، افراد قبيله به حكم سنت ديرينه جامعه عرب از رئيس خود پيروي ميكردند و در همان مسيري گام برميداشتند كه رئيس قبيله قدم ميگذاشت. جمعبندي: مجموعه عواملي كه موجب شد عاشورا پديدار گردد امام حسين(ع) در اين صحنه خونين تنها بماند و جز عدهاي اندك او را ياري نكنند. براي جامعه اسلامي بسيار آموزنده و عبرتساز است كه مبادا مرتكب اشتباهي شوند كه شيعيان زمان امام حسين(ع) دچار آن شدند. پيام اصلي عاشورا اين است كه پيروزي از آن پيروان واقعي مكتب اهلبيت است شعار دادن به تنهايي كافي نيست، كوفيان نيز شيعه بودند، شعار دادند، براي امام حسين(ع) نامه نوشتند، اعلام وفاداري كردند اما در عمل براي هميشه تاريخ ناكام ماندند. پاورقي 2 . بحار الانوار/ ج 43/ باب 12/ ص 270 0. بحار الانوار، ج 91/ باب 35/ ص 184 1. ۴. بحار الانوار/ ج 16/ باب 11/ ص 362 2. ۵. طبري، محمد بن جرير/ تاريخ طبري/ ج 5/ ص 401 3. ۶. ابي مخنف لوط بن يحيي/ مقتل ابي مخنف (نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا 4. ) تحقيق: محمد هادي يوسفي غروي/ ترجمه: جواد سليماني/ قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني/ چاپ دوم/ 1380/ ص 43 نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:بررسي ريشههاي مسأله , ] [ 21:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |