مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
سعدي به عنوان يک معلم برجسته و نمونه ي اخلاق که هدف وي تربيت انساني آراسته به صفات نيک اخلاق و خصايل برجسته ي انساني و کمالات معنوي است ، فرزنداني را که محيط در آنان تاثير ندارد يا در برابر مناسب و شايسته مقاومت مي کنند و بي تربيت و ناهموار و نامتعادل هستند ، نکوهش مي کند و آنان را از مارگزنده بدتر مي داند .
بر اين اساس آيا سعدي محيط گراست يا توارث گرا ؟ حقيقت اين است کهسعدي انساني متفکر و داراي کلامي نافذ است . بيشتر حکايات و گفته هاي وي به صورت مناظره يا مکالمه دوطرفه است . بنابراين وقتي که به طرفداري از محيط سخن مي گويد ، در حقيقت نقش شخص مخالف با وراثت را بازي مي کند و آن گاه که از توارث و استعداد هاي ذاتي انسان بحث مي کند ، نقش شخص مخالف با محيط را بازي مي کند . هنرمندي سعدي در امر تعليم و تربيت اين است که انسان بايد همواره تعصب را کنار بگذارد و در اين گونه مسايل به عنوان شخص سوم وارد عمل شود . مسايل را با ديد نقادانه و تيز بيني بشکافد و از اين موضوع نتيجه تربيتي مورد نظر را کسب نمايد . سعدي براي شخص تربيت شونده بسيار نقش اساسي قائل است وي عقيده ندارد که انسان را هر طور که بخواهيم مي توانيم تربيت کنيم بلکه تأکيد دارد چنان چه متربي مقاومت کند و شخصيت وي قبلا به طور نامطلوبي شکل گرفته باشد ، در آن صورت ايجاد تغييرات در رفتار هاي وي بسيار مشکل خواهد بود مگر اين که زمينه ي اصلاح در وي وجود داشته باشد و گرنه در شوره زار هرگز لاله نمي رويد . اين شاعر بزرگ قطعاً تأثير محيط را در امر تعليم و تربيت مهم مي داند و آن را به رسميت مي شناسد و گرنه چه لزومي داشت که سال هاي طولاني از عمر خويش را در سير آفاق و مسافرت به اقصا نقاط جهان سپري کند . سعدي به ما سفارش مي کند آناني که تربيت پذيرند و داراي زمينه هاي لازم براي تربيت هستند بايد مورد توجه قرار گيرند و گر نه کساني که همه چيز را به سخره مي گيرند و کبر و خود خواهي وجود آنان را فرا گرفته است و رفتارشان غير قابل تغيير مي باشد ، بيهوده نبايد زحمت کشيد و اوقات را صرف آنان کرد .
آري لازمه ي اثر پذيري در محيط مناسب و جديد اين است که زمينه ي عيني و ذهني قبلي هم فراهم شود .
پس براي تربيت درست انسان مي بايست استعداد ذاتي و دروني با محيط اجتماعي هماهنگ و هم سو شوند و در تربيت شونده انگيزه اي ايجاد کند تا تعليم و تربيت در وي مؤثر باشد .
در جاي ديگر مي گويد : « جوهر اگر در خلاب افتد ، هم چنان نفيس است و غبار اگر به فلک رود همان خسيس . استعداد بي تربيت دريغ است و تربيت نامساعد ضايع . خاکستر نسب عالي دارد که آتش جوهر علوي است و ليکن چون به نفس خود هنري ندارد با خاک برابر است و قيمت شکر نه از ني است که آن خاصيت وي است ». پس در امر تعليم و تربيت به استعداد هاي ذاتي افراد هم بايد توجه کرد و نبايد هرگز انسان ها را بر اساس قالبي خاص تربيت نمود چرا که اثر تعليم و تربيت نسبي است و موانع و مشکلات مي توانند کوشش ما را بيهوده و بي ارزش جلوه کند . پس در مسايل آموزش و پرورش بايد حدود تأثير پذيري تربيت شونده نيز مد نظر قرار گيرد .
نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:وراثت و تعليم تربيت , ] [ 18:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| ||||||||||||||||||||||||||||||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |