مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| |||||||
|
عاشورا در راه است. سترگ حماسه دین و یقیناً بزرگترین حماسه هستی، جریانی که ممیز و مبین حق و باطل بوده و هست و پیوسته چراغ روشنی را فرا راه بشر قرار خواهد داد و تمامی توجیهات و تفاسیر مقلوب را از دست او خواهد گرفت. رسول گرامی اسلام(ص) در بستر بیماری بودند که فاطمه زهرا(س) فرزندان خویش حسن و حسین (ع) را نزد آن بزرگوار آورد و فرمود "یارسول الله! این دو، پسران شما هستند. برایشان چیزی به ارث بگذارید." رسول خدا(ص) فرمود: "هیبت و سود خود را برای حسن می گذارم و جرات وجود خود را برای حسین." و این چنین است که در سال شصت و یک هجری، حسین بن علی (ع) تمامی میراث خود از جد بزرگوارش را در برابر تمامی ظلم اموی به میدان حضور می آورد و جان خود و خاندان خویش را در راه دین نثار میکند و فصل تازه ای در تاریخ بشریت می گشاید. متاسفانه واقعه کربلا آنگونه که شایسته و بایسته است، در هنر و اندیشه و ادبیات داستانی ما جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و جز بخش بسیار اندکی از شعار و چند نقاشی و تابلوی ارزشمند، این رویداد عظیم، فقط در فرهنگ عامیانه و بستر اجتماعی جریان یافته و به دلیل همین بضاعت اندک پژوهشی و ادبی پیوسته دچار تحریف و آسیب شده است.
مقایسه ساده ای بین توهم مصلوب شدن حضرت مسیح (ع) که از جمله انحرافات بارز دین مسیحیت می باشد و بهره برداری عظیم غرب از این رویداد که در اشعار، داستانها، آثار موسیقی، نقاشی و انواع هنرها، که به کرات دیده می شود، با آثار خلق شده از واقعه عاشورا، به خوبی غفلت ما را از این رویداد عظیم نشان میدهد. عاشورا سند سرافرازی مسلمانان و وجه تمایز بین حق و باطل است و غفلت از پیام ها و زیبایی های آن، نمیتواند امری اتفاقی باشد. این واقعه با شکوه پر از رمز و رازها و پیامهایی است که می تواند موجد بزرگترین، فاخرترین و با شکوه ترین زمانها، نمایشنامهها، تابلوهای هنری و آثار عظیم موسیقایی باشد. حسین بن علی (ع) با هیچ یک از قهرمانان دینی و حماسی دنیا قابل قیاس نیست. سید و سالار شهیدان آنچه را که خوبان دارند همه را به تمامی در وجود اقیانوس گونه اش گرد آورده و به تنهایی بار عظیم شهادت را بر دوش کشیده است. ادبیات حماسی ایران، در پرتو عظمت اثری چون شاهنامه و خلق قهرمانان جاودانه ای چون رستم ، سهراب و سیاوش، توانایی بالقوه بیکران خود را برای بیان واقعه عاشورا به اثبات رسانده است. از این رو، این سوال آزاردهنده به ذهن متبادر می شود که چرا درباره عاشورا، اثری که حتی اندکی از این عظمت و شایستگی را در برداشته باشد، پدید نیامده است؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که کمبود و یا حتی فقدان آثار هنری سترگ در زمینه واقعه عاشورا را، به شکلی عالمانه و منتقدانه به بحث بنشینیم و درباره آن چاره ای بیندیشیم؟
ملت ایران در طول تاریخ، فراز و نشیبها و مصایب گوناگونی را از سر گذرانده و در پرتو سوگواری برای سالار شهیدان توانسته است روحیه شکست خورده خود را احیا و اندوه خویش را بیان کند. توسل به سالار شهیدان، پیوسته موجب تسکین آلام شیعیان و نور امیدی در دل تاریکی جهل و ظلم بوده است. در جریان مبارزات مردم ایران علیه جور و ستم شاهان، وجه حماسی رویداد عاشورا قوت گرفت و مظلومیت ستمدیدگان به صورت خشم علیه حکومت، تجلی پیدا کرد. توجه به جوهره حقیقی حرکت سید الشهدا(ع)، یعنی قیام علیه ستم و احیای دین حق، نکته ای است که متاسفانه در اغلب مراثی مورد غفلت قرار می گیرد و هدف از عزاداری ها به طرز نگران کننده ای اشک گرفتن از مخاطب بدون تقویت بینش و قدرت ایمان اوست. حکام جور آن زمان که نتوانستند واقعه عاشورا و عزاداری برای سید الشهدا (ع) را از متن زندگی، فرهنگ مردمان، حذف کنند دست به تحریف آن زدند و با تکیه بر پوسته ای مجعول و تهی ساختن مراسم و عزاداریها از پیام حقیقی عاشورا، آن را به مراسمی بی خاصیت و حتی ضد دین و وهن آلود تبدیل کردند و راه انتقادهای نه چندان مشفقانه دشمنان ملبس به جامه دوست را گشودند. تکیه صرف بر آداب و شعائر دینی، بدون توجه به وجه معرفتی و پیام انسان ساز آنها، تدبر محیلانه ای بود که حکومتهای ستمگر اختیار کردند و متاسفانه در این راه به موفقیتهای بسیاری نیز دست یافتند.
و بدینگونه بود که قیام، رنگ خاکستر نشینی به خود گرفت و خروش برخاسته از ایمان دینی به زنجمورههایی از سر ضعف و ناتوانی تبدیل شد. اشعار و مراثی، وجه حماسی خود را از دست دادند و به اشعار پیش پا افتاده و سخیف بدل گشت. از این رو کسانی که در مجالس عزاداری سالار شهیدان شرکت میکنند، هنگام خروج از آن مجلس، غالباً به زیور آگاهی و ایمان و تدبیر، آراسته نمی شوند. بدیهی است این جریان نامیمون، باید به صورتی عاجل مورد نقد و بررسی قرار گیرد و اصلاح شود. انجام رفتارهای مغایر با شان مسلمانان و به ویژه مکتب شیعه که سرشار از زیبایی، تناسب، وقار، تفکر و اندیشه مکتبی است باید به صورتی جدی و با صلابت هر چه تمامتر خاتمه پیدا کند. قمه زدن، سینه زدن با بدن برهنه در جایی که احتمال گناه می رود، زنجیر زدن به شکلی که به بدن صدمه قابل اعتنا برسد و رفتارهایی از این دست، شایسته ملت مقاوم و مومن و اندیشمند ایران اسلامی نیست. پایین آوردن مراسم عزاداری سالار شهیدان در این سطح، کاری است که هرگز به عقل دشمنان دین و خصمان همیشگی سالار مردان عاشورا هم خطور نمی کند و ما به نام عزاداری و به هزینه خود کاری را می کنیم که دشمنان دین و عزت ما با دهها برابر هزینه هم از پس آن بر نمی آیند.
اشعار بی محتوا، عبارات سخیف و شعارهای آزار دهندهای که متاسفانه به نام عزاداری توسط مداحان خوانده و در ابعاد گستردهتری از رسانه ملی پخش میشوند، به ویژه هنگامی که با موسیقیهای مبتذل پاپ و صادرات لس آنجلسی ترکیب می شوند، معجونی را پدید می آورند که به تنهایی می تواند تیشه به ریشه اندیشه و اعتقادات دینی نسلی بزند که از هر سو در معرض تهاجمات فرهنگی گوناگون است و انواع و اقسام پیام های خانمان سوز را در قالب شکیل ترین و هنرمندانه ترین آثار دیداری و شنیداری دریافت میکند. این نسل سرگردان جز پناه بردن به حماسه عاشورا و توسل به ائمه اطهار (ع) چه دارد؟ آن را نیز با چنین حرکات و روش های مخربی از او می گیریم؟! بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامی می گذرد و هنوز هیچ نهاد و سازمانی مسوولیت اداره و هدایت این جریان عظیم را به عهده نگرفته است. تعداد آثار موسیقایی ساخته شده درباره عاشورا از شمار انگشتان دست بیشتر نیست و تازه در میان آنها هم نمی توان آثار شاخص و متقن و قابل دفاع چندانی را پیدا کرد. هنوز هم اشعار اندکی که درباره این رویداد عظیم سروده شده اند، در هیچ رسانه ای خوانده نمی شوند و اگر به مناسبتی خوانده شوند، چنان در میان هیاهوی آثار سخیف گم می شوند که راه به جایی نمی برند. سالها از خلق قصیده محتشم کاشانی می گذرد و هنوز کسی توان و جرات جایگزینی و یا دست کم همنشینی غزل و قصیده ای نه بهتر از آن که همسنگ با آن را هم ندارد. هنوز مداحان ما تحت آموزش صحیح قرار نگرفته اند که هر چیزی را نخوانند و به هر شکلی نخوانند. هنوز از میان ضجههای مداحان، نغمههای ترانه های فلان خواننده قدیم و جدید به گوش می رسد و به نام عزاداری اباعبدالله (ع)، مخاطب را به دنیایی می برد که مورد تنفر سیدالشهدا (ع) و هر انسان صاحب دردی است. هنوز در عزاداریها شاهد حرکات و رفتارهایی هستیم که عزاداری اباعبدالله (ع) را تبدیل به یک کارناوال توهین آمیز می کند و در آنها نه تنها شعارهای اصلی عاشورا مورد غفلت قرار می گیرند که به شکلی تلویحی و یا حتی صراحتاً شعارهای مد روز و اینترنتی و شاد کننده دل دشمنان مطرح می شوند. پیدا کردن نمونههایی از این عزاداری های سوپر مدرن، چندان دشوار نیست.
نکته مهم دیگر نصب شمایلهای توهین آمیزی است که در محرم سال گذشته در گوشه و کنار شهر دیده میشد و وجود مبارک حضرت عباس و سیدالشهدا (ع) را در قالب تمثالهایی که بیشتر توصیف کننده پهلوان پنبههای سینمای هالیوود است به رخ می کشید. بدن برهنه آن دو بزرگوار با عضلات پیچیده به سبک قهرمان پرورش اندام، نه تنها شور و حماسه را در ذهن مخاطب پدید نمی آورد که این رویداد و سردمداران بزرگوار آن را تا حد قهرمان فلان فیلم اکشن تنزل می داد. سخافت بسیاری از اشعاری که توسط مداحان خوانده می شوند، به کارگیری موسیقی های مبتدل برای بیان این اشعار، تمثالهای وهن آلود، درگیری بر سر دریافت غذاهای نذری و سرو صدای قابلمه و دیگ و دشنام، حرکات سخیف در هنگام سینه زنی، بزرگتر شدن علم و کتلها و شاخ شانه کشیدن پهلوان پنبه ها برای نمایش تن و بدن و زور و مردانگی و انجام اعمالی از این دست، متاسفانه عزاداری اباعبدالله (ع) را به رغم ظاهری پر طمطراق و پر آب و رنگ، از محتوا تهی ساخته و نسل درمانده و بینوا را در قرنی که بیش از هر زمان دیگری به شهدای کربلا و پیام کربلا نیاز دارد، تنها و سرگردان باقی گذاشته است بیایید برای محرم کاری کنیم. منبع:یا لثارات الحسین علیه السلام، 5/11/84، ص 6. [ پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:آسیب شناسی عزاداری های محرم, ] [ 15:14 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| |||||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |